حرکت طبیعیحرکت طبیعی یکی از اقسام حرکت ذاتی است. حرکت ذاتی حرکتی است که عارض بر ذات جسم میشود و بر سه قسم است؛ حرکت قسری ، ارادی و طبیعی. [۱]
صلبیا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص۳۰۶، ترجمه منوچهر صالحی دره بیدی، تهران، نشر حکمت، ۱۳۸۱ش، چ دوم.
۱ - تفاوت حرکت طبیعی با قسریحرکت طبیعی مقابل حرکت قسری و ارادی است که مبدا آن میل طبیعی است؛ مثل حرکت آتش به سمت بالا. [۲]
سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۲، ص۲۶۰، تهران، نشر مترجمان و مولفان، ۱۳۶۱ش، چ اول.
این حرکت، حرکتی است که نه مانند حرکت قسری، معلول انگیزه خارجی است و نه مانند حرکت ارادی، با شعور و اراده انجام شده است. ابن سینا در کتاب "نجات" مینویسد: حرکت طبیعی حرکتی است که از حالت ملایم به حالت ناملایم میرسد. [۳]
صلبیا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص۳۰۶.
۲ - نظریات درباره حرکت سنگ به پاییندر مورد اینکه چه چیزی موجب حرکت سنگ به طرف پایین میشود، دو نظریه وجود دارد. قدما معتقد بودهاند طبیعت جسم ثبات دارد، اما این ثباتش از همه جهات نیست. یعنی به این علت که اگر طبیعت یک حالت ثباتی از همه جهت داشته باشد، دیگر نمیتوانست علت و منشا حرکات عرضی در اجسام بشود. پس برای توجیه اینکه با وجود ثبات طبیعت، چطور طبیعت میتواند علت امر متحرکی باشد، گفتهاند آنگاه که طبیعت منشا حرکات عرضی میشود تغییراتی از خارج به طبیعت ملحق میشود. زیرا طبیعت امری است که ذاتا ثابت است. پس اگر بخواهد به تنهایی علت حرکت بشود، حرکت ذاتا ثابت میشود و حرکت و تغییر نخواهد بود. پس طبیعت وقتی موجب حرکت میشود که حالتی غیر طبیعی با آن مقارن و همراه شود، [۴]
فخر رازی، محمد بن عمر، مباحث مشرقیه، ج۱، ص۶۲۲، تهران، مکتبه اسدی، ۱۹۶۶م.
مثلا شرایطی از خارج به آن اضافه میشود نه اینکه طبیعت تغییر ذاتی داشت باشد؛ اگر سنگی را رها کنیم و این سنگ علت یک حرکت میشود، و طبیعت سنگ است که سنگ را به پایین میآورد ولی طبیعت از جهت یک سلسله ملحقات خارجی یکسان نیست. مراتب حرکت که پیدا میشود، مراتب و درجات نزدیکی شیء به مرکز زمین نیز تغییر میکند و همین مراتب نزدیکی و دوری است که به همراه طبیعت منشا حرکت است. بنابراین بر طبق این نظریه اگرچه امر ثابت نمیتواند علت یک امر متغیر باشد اما اگر شرط آن امر ثابت، متغیر باشد این شرط و مشروط به کمک هم میتوانند علت و منشا حرکت قرار بگیرند. [۵]
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ج۱۱، ص۲۶۹، قم، نشر صدرا.
این مسئله که به عنوان ربط متغیر به ثابت است از دشوارترین مباحث اسفار است که محل بحث و نظر فلاسفه پس از ملاصدرا است و عدهای مانند میرزا ابوالحسن جلوه به شدت از نظر بوعلی سینا طرفداری نموده و با نظر ملاصدرا مخالفت نمودهاند. [۶]
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ج۱۱، ص۲۷۵.
۳ - کلام ملاصدراملاصدرا در مورد نظریه شیخ الرئیس مینویسد: اگر شیء به گونهای باشد که شرط جدای از آن باشد میتوان مجموع آنها را در نظر گرفت و به اعتبار متغیر بودن شرط، مجموع را علت امر متغیر دیگری فرض کرد. ولی در مانحن فیه، شرط ما چیزی جدای از خود شیء نیست؛ زیرا شرط مورد نظر مراتب قرب و بعد شیء به مرکز زمین بود و این امر خودش معلول طبیعت است نه امری ورای آن. پس همان چیزی که شما به عنوان شرط فرض نمودهاید خودش معلول طبیعت است. [۷]
ملاصدرا شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه، ج۲، ص۶۵، قم، مصطفوی، ۱۳۶۸ش، چ دوم.
او -بر اساس اینکه فاعل مباشر تغییرات در عالم طبیعت، خود طبیعت یا جوهر طبیعی است، پس جوهر طبیعی باید ذاتا متعیر و متجدد باشد- معتقد است که علت تغییراتی که در طبیعت هست، خود طبیعت است نه چیز دیگری. پس حرکت طبیعی بر اساس برهان و ادلهای که در جای خود ثابت شده است، معلول صورت نوعیه، قوه و یا نیرویی است که در خود شیء است و به آن طبیعت میگویند. [۸]
مجموعه آثار، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ج۱۱، ص۲۶۸.
۴ - پانویس
۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حرکت طبیعی». |